صداقت هم از آن نوع کلماتي است که حتي شنيدن اسمش آدم را به وجد مي آورد. ابهتي دارد که نمي شود به ساده گي نگاهش کرد. مثل آقا بزرگم که وقتي وارد زورخانه مي شد، بزرگ و کوچک به احترامش از جا بلند مي شدند. مرشد هم زنگ زورخانه را به صدا در مي آورد و با صداي دو رگه ي پهلواني مي گفت : بر صادقِ آل محمد صلوات.
واقعيت اين است که صداقت هيچ وقت از بين نمي رود. حالا ممکن است گاهي به دلايلي کم رنگ بشود ؛ اما هميشه هستند آدم هايي که رفتار و عمل شان از صداقت موج مي زند. همين آدم ها هم هستند که نمي گذارند کشتي صداقت به گِل بنشيند.
از بعضي ها مي شنويم که ديگر دوران صداقت تمام شده. شايد به ظاهر حرف شان درست باشد. رفتار بعضي از مردم گاهي دچار ترديدمان مي کند.
اين انشا شامل يک صفحه مي باشد. شما مي توانيد متن کامل آن را به صورت رايگان دريافت نمائيد.
درباره این سایت